یک رفیقی داشتیم به اسم آقا هادی

از طلاب و بزرگان حوزه علمیه امیرالمومنین ع شهرری بود..

با شهید خلیلیی خیلی رفیق بود.

بعد شهادت رسول خلیلی یه روز گفت رسول یه شب قبل اینکه بره سوریه اومد و یه سوال ازم پرسید و بعدش گفت تا زنده ام جایی نقل نکن.

با تعجب گفتم چی پرسید؟!

گفت رسول ازم پرسید معنی کلمه (ذاب) به فارسی چی میشه؟!

گفتم یعنی دفاع یا دفاع کننده.چطور؟!

شهید خلیلی گفت: میشنوم تو گوشم یه نوایی میگه هل من ذاب یذب عن حرم رسول الله .

آقا هادی میگفت رسول بغض کرد و گفت هادی فردا دارم میرم سوریه.

ان شاءالله که بتونم از حرم دختر رسول خدا دفاع کنم.

راوی:یکی از دوستان شهید 

رسول خلیلی 



مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها