یکی را گفتند عشق غم است یا شادی ؟ 

انگشت بر لب نهاد و گفت : انتظار !!! انتظار !!! انتظار !!!

ما و مجنون درس عشق از یک ادیب آموختیم 

او به ظاهر گشت عاشق ما به معنا سوختیم 

این نوشته حال مان را عوض کرد

انتظار برایمان سخت بود.

حسین جان .

45 روز در گمنامی به سر بردی و چشم های ما خشک شده بود و دل هایمان روز به روز تنگ و تنگ تر

این دوران چشم انتظاری بسیار سخت بود و با تمام وجود برای خانواده های شهدای مفقودالاثر کربلای خانطومان از عمه سادات طلب صبر میکنم.

 همه دل هایشان برایت تنگ است.

برای شجاعت و مردانگی و از خودگذشتگی هایت .

چه سفری .

آه از دمشق و سفر عشق

آه از عشق .

دردانه هایت هم که روز به روز شیرین زبانی هایشان بیشتر میشود و درعین حال نبودنت را هم بیشتر حس میکنند


 حسین آقا .

وقتی دلتنگ می شویم خیابان را مستقیم میگیریم سمت مزارت .

همانجا که بوی بهشت میدهد

بوی حسین(ع) و بوی شهادت.

سالروز بازگشت پیکر شهیدحسین مشتاقی 

@modafeanharam77


مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها