قبل از شهادتش خواب یکی از فرمانده‌های زمان جنگش که شهید شده رو می‌بینه می‌بینه که توو یه باغ کوچیک و توو یه ویلایی داره زندگی می‌کنه ازش می‌پرسه که اینجا چیکار می‌کنی! اونم میگه ما توو این باغ و ویلا زندگی می‌کنیم! فرماندش توو عالم رؤیا به اسدالله میگهتوو چیکار داری میکنی! کجا داری میری! اسدالله میگه: چطور مگه؟ فرماندشون میگه: تو داری خیلی بالاتر از ما میری! فکر کنم چیزی نمونده به خود خدابرسی! داری حسابی اوج می‌گیری! این خواب رو اسدالله قبل از اعزامش دیده بود و برای ما تعریف میکردهمیشه می‌گفت توو اون جنگ عقب موندیم و سی سال طول کشید تا فرصتی به دست بیاریم این دفعه هم اگه تموم بشه و ما نرفته باشیم خدا میدونه که کی دوباره قسمتمون بشه دیگه نمیخوام جا بمونم

راوی: مراد علی کیپور شهیدجاویدالاثر اسدالله ابراهیمی @Modafeaneharaam


مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها