بسم رب الشهدا  حجت خدا. بعد از تمام شدن عملیات که فهمیدیم محسن اسیر شده یکی از بچه های حیدریون آمد و فیلم لحظه اسارت رو بهم نشون داد که تیر به پهلوء محسن خورده بود و نشوندنش عقب تویوتا و میزدنش لباش از تشنگی خشک خشک بود. یکی از داعشی ها آمد و گفت فردا از همین شبکه ویژه برنامه ای داریم. فردا دوباره به آن شبکه مراجعه کردم محسن را دیدم که دارند شکنجه میدن، روی زخمش مرهم گذاشته بودن و به شهر القائم برده بودن چند بار با طناب از گردن آویزانش کردن صدای محسن به وضوح شنیده می‌شد که می‌گفت خدا یا کمکم کن!!!  بعد به طرز فجیعی سرش را بریدن فرمانده محسن از ناراحتی این فیلم از هوش رفت و بعد دست هایش را بریدن اما به این هم اکتفا نکردن پیکر بی دست و سر اورا با طناب به پشت ماشین بستن و روی زمین کشیدن تا هر کس پیکرش را دید به او سنگ بزند پیکری که دیگر پاره پاره شده بود به راستی تو کدامین روضه ای از بی سر بودنت به اما حسین(ع) از بی دست بودنت به حضرت عباس(ع) از پاره شدن پیکر به حضرت علی اکبر(ع) سلام به تو ای محبوب خدا و اهل بیت(ع)  


مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها